ب) شورای هیأت رئیسه و مؤسسان رابطه العالم الإسلامی33
ج) دبیرخانه34
د) شورای عالی مساجد جهان35
هـ) مجمع فقه35
و) مؤسسهی اعانه و کمکرسانی اسلامی36
• مرکز امر به معروف و نهی از منکر36
• مدیریت کل فتوا و پژوهش36
• مجمع عمومی دانشجویان مسلمان جهان37
• دانشگاهها و مؤسسات علمی تربیت مبلغ37
گفتار چهارم: رشد وهابیت در کشورهای جهان38
وهابیت در آذربایجان39
وهابیت در آلبانی40
وهابیت در افغانستان40
الف) تنوع قومیتی در افغانستان41
ب) تعصب خاص مذهبی و عادات و رسوم سنتی41
ج) حضور تعداد قابل ملاحظهای از اهل تشیع41
گروه طالبان در افغانستان42
وهابیت در اندونزی43
وهابیت در بنگلادش45
وهابیت در پاکستان45
وهابیت در تایلند47
وهابیت در ترکیه48
وهابیت در تونس49
وهابیت در چچن49
وهابیت در زیمبابوه49
وهابیت در سریلانکا50
وهابیت در سنگال50
وهابیت در سودان51
وهابیت در سوریه51
وهابیت در سوماترا52
وهابیت در تاجیکستان52
وهابیت در قفقاز53
وهابیت در کویت53
وهابیت در لبنان54
وهابیت در مالی54
وهابیت در مصر56
وهابیت در هندوستان57
وهابیت در یمن شمالی60
وهابیت در بحرین61
وهابیت در امارات متحدهی عربی63
وهابیت در قطر65
وهابیت در عمان66
وهابیت در عراق67
در این سایت فقط تکه هایی از این مطلب(به صورت کاملا تصادفی و به صورت نمونه) با شماره بندی انتهای صفحه درج می شود که ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت کلمات به هم بریزد یا شکل ها درج نشود-این مطالب صرفا برای دمو می باشد
ولی برای دانلود فایل اصلی با فرمت ورد حاوی تمامی قسمت ها با منابع کامل
وهابیت در فلسطین69
وهابیت در اردن70
وهابیت در آسیای مرکزی71
وهابیت در شبه جزیرهی بالکان73
وهابیت در آفریقا76
وهابیت در اروپا77
فصل سوم80
باورهای وهابیت80
گفتار اول: میزان در توحید و شرک81
توحید، اساس دعوت رسولان الهی81
برخی مصادیق شرک از دیدگاه بن باز مفتی اعظم وهابیت81
مراحل توحید83
1) توحید در الوهیت84
2) توحید در خالقیت84
3) توحید در ربوبیت84
4) توحید در عبادت84
بررسی مفهوم عبادت85
ارکان عبادت88
تقسیم توحید نزد وهابیان91
شرک92
1) شرک در الوهیت92
2) شرک در خالقیت93
3) شرک در ربوبیت93
شرک در عبادت و طاعت93
منشأ شرک از دیدگاه قرآن93
1) پیروی از اوهام93
2) حسگرایی94
3) منافع خیالی94
4) تقلید کورکورانه94
ملاکهای شرک نزد وهابیان95
1) اعتقاد به سلطهی غیبی برای خداوند95
2) تأثیر مرگ در تحقق مفهوم شرک96
3) دعا نوعی عبادت است96
گفتار دوم: شفاعت98
حقیقت شفاعت98
اقسام شفاعت99
1. شفاعت در روز قیامت99
2. طلب شفاعت در همین دنیا99
شفاعت در دنیا100
درخواست شفاعت قبل از تولد پیامبر100
درخواست شفاعت از پیامبر در دوران زندگی آن حضرت101
روایت انس بن مالک101
درخواست شفاعت از پیامبر پس از وفات آن حضرت101
1. حضرت علی و طلب شفاعت از پیامبر102
2. ابوبکر از پیامبر طلب شفاعت میکند102
3. طلب شفاعت اعرابی در حضور صحابه102
گفتار سوم: تشبیه و تجسیم105
برخی مصادیق روایی تجسیم و تشبیه نزد وهابیت106
تصریحات وهابیون در تجسیم و تشبیه107
گفتار چهارم: زیارت قبور109
ادلهی چهارگانهی شرعی بودن زیارت109
1. دیدگاه قرآن109
2. دیدگاه روایی110
3. سیره و رفتار اصحاب111
4. دیدگاه عقل111
دیدگاه علمای اهل تسنن در برابر توهمات ابن تیمیه112
روایات پیامبر اکرم نسبت به زیارت اهل قبور112
گفتار پنجم: وهابیت و حرمت تبرک113
تبرک چیست؟113
تبرک در فتاوای وهابیت114
تبرک در قرآن114
شما می توانید تکه های دیگری از این مطلب را با جستجو در همین سایت بخوانید
1- تبرک به مقام ابراهیم114
2- پیراهن یوسف و بازیابی بینایی یعقوب115
3- صندوق عهد، مایهی آرامش و پیروزی115
4- تبرک با جایگاه اصحاب کهف116
تبرک در روایات116
1- تبرک حضرت زهرا116
2- تبرک عبدالله بن عمر به قبر پیامبر اکرم117
3- تبرک ابو ایوب انصاری به قبر پیامبر اکرم117
4- تبرک صحابه و دیگران117
5- درمان به وسیله خاک مدینه118
گفتار ششم: استغاثه کردن119
استغاثه از دیدگاه فقیهان119
فصل چهارم: پیامدهای تفکرات وهابیت در جهان اسلام121
گفتار اول: پیامدهای علمی-فرهنگی تفکرات وهابیت122
1. توهین به ارزشها و مقدسات122
2. ترویج فرهنگ خشونت و ترور124
3. تحریف منابع علمی127
چند نمونه از تحریفات وهابیت130
1- صحیح بخاری130
2- صحیح مسلم131
3- مسند احمد133
4. نگاه منفی به تکنولوژی و مدرنیته133
5. ایجاد فتنه و تنشهای فرقهای137
گفتار دوم: پیامدهای اجتماعی-اخلاقی141
1. ترویج فساد و فحشا از طریق فتاوای شرعی141
2. انحراف از ابعاد اجتماعی حج143
3. سوق دادن مسلمانان به سوی سطحینگری، علمگریزی148
4. نگاه منفی به جایگاه زن151
5. دامن زدن به پدیدهی اسلام هراسی161
گفتار سوم: پیامدهای بینالمللی – سیاسی تفکرات وهابیت166
1. زمینه حضور نظامیان غربی در کشورهای اسلامی166
2. مقابله با انقلاب اسلامی ایران170
3. ممانعت از تقریب مذاهب174
4. تضعیف حکومتهای اسلامی178
5. تهدید امنیت داخلی از طریق فعالیتهای تروریستی181
گفتار چهارم: پیامدهای اعتقادی تفکرات وهابیت184
1. زنده شدن روح خوارج در جامعه اسلامی184
شباهت بین وهابیت و خوارج188
2. اعتقاد منفی به حسگرایی در وهابیت191
3. انحراف از مسألهی اجتهاد195
نتیجهگیری202
فهرست منابع و مآخذ204
مقدمه
هُناکَ فِی النَّجدِ الزَّلازِلُ وَ الفِتَنُ وَ بِها یَطلَعٌ قَرنُ الشَّیطانِ
سرزمین نجد سرزمین ویرانیها و فتنههاست و از همانجا شاخ شیطان ظهور خواهد کرد.
پیامبر اکرم1
وقتی به جنایات و تأثیرات منفی تفکرات وهابیها فکر میکنم این سؤال در ذهنم مرور میشود که پیامدهای این تفکرات در جهان اسلام چه میباشد؟ بلکه در جامعهی جهانی؟ آیا غیر از این نیست که یک چهرهی خشن، بی عاطفه و بی منطق را از اسلام به جهانیان معرفی مینماید؟ و فرهنگ ناب محمدی و اهل بیت عصمت و طهارت که در طول تاریخ، مظهر محبت، هدایت و وحدت بین مسلمین میباشد را دچار کجاندیشی و نابخردیهایی مینماید که نمونهی آن را در اندیشهی وهابیت میتوان مشاهده نمود، تفکری که اکثر مسلمانان جهان را از دین اسلام خارج و فقط خود و عدهی قلیلی را مسلمان واقعی میداند. وهابیت در حقیقت آینهی تمامنمای افکار و عقاید انحراقی ابن تیمیه حنبلی میباشد که توسط محمد بن عبدالوهاب نجدی در قرن دوازدهم هـ.ق. به عنوان یک مذهب و فرقه در برابر تمام مسلمانان مطرح گردیدند و حکومتی را با پشتوانهی سیاست و قدرت نظامی آل سعود در سرزمین حجاز به وجود آوردند. لذا برای مقابله با این تفکر انحرفی باید کلام بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی که میفرماید: «مگر مسلمانان نمیبینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و جاسوسی مبدل شدهاند که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان و… و اسلام آمریکایی را ترویج میکنند و از طرف دیگر سر بر آستان سرور خویش آمریکای جهانخوار میگذارند»2 همیشه باید به عنوان یک تذکر مهم برای خود قرار دهیم و به این نکته توجه کنیم که باطن تفکر وهابیت چیزی جز فرومایگی در مقابل آمریکا و غرب و دشمنان درجه اول اسلام نیست. در این تحقیق که با هدف تبیین و تشریح پیامدهای دورن و برونمذهبی تفکرات وهابیت میباشد در چهار فصل توضیح داده شده است که فصل اول با نگرشی به کلیات همراه میباشد. در فصل دوم نگاهی گذرا به تاریخ، پیدایش، تشکیلات و رشد وهابیت در جهان میباشد. در بخش سوم نگاهی به باورها و عقاید وهابیت شده است و اما در فصل چهارم و پایانی این تحقیق، تلاش گردیده به روش تحلیلی به حوادث و جنایات و پیامدهای تفکرات وهابیون در دنیای اسلام و جهان پرداخته شود.
با امید به اینکه این اثر ناچیز، موجب رضایت و خشنودی حضرت ولی عصر گردد.
علیرضا جلالی
فصل اول
کلیات و مفاهیم
گفتار اول: کلیات
تبیین موضوع
این پایان نامه پس از مقدماتی لازم و ضروری شامل پیامدهای تأثیر گذار افکار وهابیت در جهان اسلام می باشد. در این پایاننامه سعی شده پس از نگاهی گذرا به تاریخ، جریانات، اشخاص و رشد وهابیت در جهان و همچنین باورهای اعتقادی مرتبط با موضوع پایان نامه به پیامدهای علمی، فرهنگی، اعتقادی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و بینالمللی تفکرات وهابیت پرداخته شود. مشخصهی خاص این پایاننامه، متنوع بودن و کاربردی بودن عناوین به کار رفته در این اثر می باشد. زیرا به صورت معمول نگاهی مناسب و همراه با دقت به باورها و تاریخچهی وهابیت گردیده است. اما به پیامدهای این تفکرات کمتر توجه می گردد. بخش دوم و سوم این تحقیق در حکم مقدمه، و بخش چهارم، یک پژوهش ابتکاری است که با استفاده از بخشهای گذشته ارائه میگردد. جنبهی مبهم این پایان نامه این است که ممکن است برای خواننده این سؤال مطرح گردد که چرا برخی از پیامدهای تفکرات وهابیت با اهل سنت مشترک میباشد؟ در پاسخ گفته میشود که وهابیت در ابراز و عمل به این پیامدها همت بیشتر و تبلیغات وسیعی گردیده است. لذا عملاٌ این پیامدها به تفکرات وهابیت نسبت داده شده است.
پرسش اصلی تحقیق
پیامدهای تفکرات وهابیت در جهان اسلام چیست ؟
پرسشهای فرعی تحقیق
1-پیامدهای علمی و فرهنگی تفکرات وهابیت چیست؟
2-پیامدهای اجتماعی و اخلاقی تفکرات وهابیت چیست؟
3-پیامدهای سیاسی و بین المللی تفکرات وهابیت چیست؟
4-پیامدهای اعتقادی تفکرات وهابیت چیست؟
فرضیه اصلی تحقیق
فرضیهی اصلی پایان نامه این است با توجه به پیامدهایی که در این اثر ذکر میگردد وهابیت مولود صهیونیست میباشد که هدف آن پایهریزی سیاستهای خبیثانه دشمنان اسلام علیه اسلام و همچنین تیره کردن سیمای کلی اسلام در جهان میباشد. که یکی از بهترین راههای مقابله با آن، بصیرتافزایی در بین مسلمین جهان میباشد.
فرضیههای فرعی تحقیق
1- پیامدهای علمی و فرهنگی تفکرات وهابیت به وجود آمدن یک انسان عقب افتاده، جاهل که با تکنولوژی و تولید علم مخالف و همچنین معرفی مسلمانان به عنوان افرادی بی فرهنگ، خشونتطلب و بی منطق در جهان میباشد.
2- پیامدهای اجتماعی و اخلاقی وهابیت، ایجاد فاصلهی طبقاتی بین زنان و مردان و به وجود آمدن دلسردی و ناامیدی مسلمانان نسبت به آینده در جهان و تولید یک انسان بی منطق و لجوج میباشد.
3- پیامدهای سیاسی و بین المللی وهابیت، ایجاد بحران امنیتی و تضعیف دولتهای اسلامی در جهان و همچنین دامن زدن به پدیدهی اسلامهراسی در جامعهی بینالمللی میباشد.
4- پیامدهای اعتقادی وهابیت، تضعیف اصول و مبانی اعتقادات اسلامی و زنده شدن روح دوبارهی خوارج در جامعهی اسلامی میباشد.
جنبه نوآوری و جدید بودن تحقیق
1) بررسی رشد وهابیت در جهان.
2) چگونگی تشکیلات وهابیت در عربستان سعودی.
3) راههای نشر عقاید وهابیت.
4)پیامدهای تفکرات وهابیت در جهان اسلام.
پیشینه تحقیق
در مورد این موضوع، کتبی از سوی محققان و مقالاتی از سوی ایشان نوشته شده است. کتاب وهابیت بر سر دو راهی نوشته آیت الله مکارم شیرازی که به پیامدهای سیاسی و اعتقادی وهابیت توجه گردیده، چالشهای وهابیت اثر دکتر هرسیج و استاد تویسکرانی که به پیامدهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و بین المللی وهابیت در ایران جهان اسلام و جهان غرب پرداخته شده است. کتاب جنایات وهابیان اثر استاد علی کورانی به جنبههای اعتقادی این گروه توجه نموده است و همچنین مجموع کتب استاد علیاصغر رضوانی که به پیامدهای اعتقادی دینی تفکرات سلفیون پرداخته است. کتاب جاذبه و دافعه امام علی اثر شهید مطهری در بخش خوارج و دیگر آثار این شهید بزرگوار به جنبههای مشترک اعتقادات خوارج و وهابیون و پیامدهای آن توجه شده است.
گفتار دوم: مفهوم شناسی
مفهوم شناسی سلفی
مفهوم لغوی
سَلَفی از ریشهی سَلَف: س ل ف، اصلی است که دلالت بر تقدم و سبقت دارد. پس سلف کسانی هستند که گذشتهاند.3
ابن منظور می گوید: سَلَف، یَسلِف، سلفاً و سلوفاً یعنی پیشی گرفت.4
جوهری نیز مینویسد: «سَلَف، یَسلِفُ، سلفاً به معنای مضی: یعنی: «گذشت» آمده است و سَلفِ الرجل یعنی پدران گذشته انسان».5
بنابراین این واژه در لغت به معنای گذشته و پیشینیان است.
مفهوم اصطلاحی سلفی
تفاسیر مختلف در معنای اصطلاحی سلف گفته شده است که برخی از آنها قابل جمع هستند.
1. سلف فقط به صحابه، تابعین و تابع و تابعین اطلاق میشود و سلفی کسی است که پیرو صحابه، تابعین و تابع تابعین باشد.6
2. سلف یعنی صحابه، تابعین، تابع تابعین و پیشوایان مذاهب فقهی و سلفی به رجوعکنندگان به آنان در اعتقادات اطلاق میشود.7
3. سلف به معنای قرنهای اول که بهترین قرنهای این امت است، میباشد و مراد از سلفی رجوعکننده به آنچه سلف اول در فهم دین –اعم از عقیده، شریعت و سلوک- داشتهاند، میباشد.8
4. سلف به معنای سه قرن اول اسلام و سلفی کسی است که از کسانی که در این سه قرن میزیستهاند، پیروی کند.9
5. محمد ابو زهره مینویسد: مقصود از سلفیه کسانی میباشند که در قرن چهارم هـ.ق. ظاهر شدند آنان تابع احمد بن حنبل بوده و گمان میکردند که تمام آرایشان به احمد بن حنبل منتهی میگردد؛ کسی که عقیدهی سلف را زنده کرد و برای آن جهاد نمود. آنگاه در قرن هفتم هـ.ق. توسط شیخالاسلام ابن تیمیه حنبلی احیا شد. او شدیداً مردم را به این روش دعوت کرد و با اضافه کردن مسائلی به آن، مردم عصرش را به این تفکر واداشت. آنگاه در قرن دوازدهم آرای او در جزیره العرب توسط محمد بن عبدالوهاب احیا شد که تاکنون وهابیان آن را زنده نگه داشتهاند.10
6. دکتر عبدالعزیز سیلی مینویسد: سلف از چند جهت بحث میشود.
الف) از ناحیهی لفظی: بر جماعتی که در گذشته بودهاند اطلاق میشود.
ب) از ناحیهی اصطلاحی: بر کسی اطلاق میشود که مذهبش در دین تقلید شده و اثرش متابعت شود. همانند ابو حنفیه، مالک، شافعی و ابن حنبل که اعیان سلفها هستند و صحابه و تابعین برای آنان سلفاند.
ج) از ناحیهی تاریخی: برخی سلفیها را به کسانی اطلاق میکنند که در قرن پنجم هـ.ق. زندگی میکردند. عدهای دیگر بر کسانی اطلاق میکنند که در قرن چهارم هـ.ق. میزیستهاند و از حنابله بودهاند.11
7. دکتر عبدالرحمن بن زید زنیدی میگوید: سلفی منسوب به سلف است؛ زیرا «یاء» در این کلمه برای نسبت بوده و سلفی به کسی اطلاق میشود که خودش یا دیگری او را به جماعت پیشینیان نسبت میدهد. و سلفیه نسبت مؤنث به سلف است؛ همانند سلفی برای مذکر. وجه دیگری نیز دارد و آن خاصیت پیش بودن پیشینیان است.12
حنبلی
به پیروان احمد بن حنبل، پیشوای اهل حدیث و سلفیگری، حنبلی گفته میشود و وهابیها و سلفیها خود را حنبلی میدانند.
وهابی
به پیروان محمد بن عبدالوهاب گفته میشود که در قرن 12هـ.ق. در منطقهی نجد جزیره العرب با قتل و غارت، تکر سلفی را رواج داد و تا به امروز به طرفداران وی، وهابی اطلاق میشود.
تکفیری
نام دیگری است که بر وهابیها اطلاق شده است. این گروه با پیروی از سلف خود، با نگاهی کاملاً متحجرانه و واپسگرایانه، با موحد دانستن خود و حق دانستن عقاید محمد بن عبدالوهاب، سایر فرق و مذاهب را باطل میدانند و آنان را تکفیر میکنند.13
فصل دوم
نگاهی گذرا به وهابیت
گفتار اول: شرح حال سه تن از بنیانگذاران سلفی-وهابی
شرح حال ابن تیمیه
تقی الدین ابو عباس احمد بن عبدالحلیم بن عبد السلام بن عبدالله بن ابی القاسم بن تیمیه معروف به ابن تیمیه دهم ربیع الأول سال 660 یا 661هـ.ق.، پنج سال پس از سقوط دولت بنی عباس توسط هلاکو در بغداد، در شهر حران، کانون فرقهی صابئه(این فرقه مدعی پیروی از حضرت شیث یا ادریس یا نوح یا یحیی میباشند.) به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در آن دیار سپری کرد. به سبب هجوم قوم وحشی تاتار به همراه خانوادهی خود، در سال 667هـ.ق. از دمشق مهاجرت کرده، فخرالدین بن عبدالسلام عموی ابن تیمیه و مجدالدین عبدالسلام بن عبدالله پدربزرگ وی از علمای معروف حنبلی بودند.
وی در مدرسهی حنابلهی دمشق، نزد اساتیدی همچون پدرش عبدالحیم، شیخ شمسالدین عبدالرحمن مقدسی، شیخ زینالدین بن منجی، شیخ مجد بن عساکر بن عبدالدائم، ابن ابی الیسر مسلم بن علان، قاسم اربلی، کمال بن عبد، ابن ابی الخیر، یحیی بن صیرفی و ابن ابی بکر یهودی به فراگیری فقه، حدیث و اصول حنابله پرداخت، گفتنی است، بیشتر مشایخ وی علمای حنابله هستند. ابن تیمیه حنبلی در سال 683هـ.ق.، یک سال پس از فوت پدرش، به جای پدر به مدیریت مدرسه سُکَّرِیُهی حنابلهی دمشق رسید و نخستین تدریس خود را در آن آغاز و در سال 684هـ.ق. تدریس تفسیر قرآن را در مسجد اموی شروع کرد.
مقارن پایان سال 691هـ.ق. به حج رفته و در سال 692هـ.ق. به دمشق بازگشت. این سفر زمینهساز تألیف کتاب «مناسک حج» وی بود. ابن تیمیه در این کتاب بعضی از مناسک و اعمال حج را به گمان بدعت بودن، رد کرده است. نخستین دخالت ابن تیمیه در امور سیاسی، در سال 693هـ.ق.، در ماجرای مرد نصرانی از اهالی سویداء اتفاق افتاد. این مرد نصرانی به ناسزا گویی به پیامبر اکرم متهم شده بود.
ابن تیمیه و شیخ زید الدین فارقی برای محاکمهی وی نزد نایب السلطنه عز الدین ایبک حمری آمدند. حاکم دستور احضار مرد نصرانی و محاکمهی وی را صادر کرد. اما قبل از ورود وی به دادگاه، مردم به تحریک ابن تیمیه و شیخ زینالدین فارقی به مرد نصرانی ناسزا گفتند و او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. حاکم از خودسری ابن تیمیه و شیخ فارقی خشمگین شد و آن دو را کتک زد و زندانی کرد. مرد نصرانی در حضور حاکم و مردم، مسلمان شد و پس از آن به حجاز مهاجرت نمود، اما در نزدیکی مدینه به طرز مشکوکی به قتل رسید. ابن تیمه حنبلی به همین مناسبت کتاب «الصارم المسلول علی شاتم الرسول» را نوشت.
در سال 698هـ.ق. مردم شهر حما از وی سؤال کردند که نظر بزرگان و علما در مورد آیات صفات، مانند: «الرحمن علی العرش استوی»14، «استوی إلی السماء»15 و فرمودهی پیامبر اکرم: «إنَّ قُلوبَ بنی آدمَ بین اصبعین مِن أصباعِ الرَّحمنِ» و «یضعُ الجَبِارُ قَدَمَهُ فی النّارِ» چیست؟
ابن تیمیه حنبلی در پاسخ مردم «حماه» کتاب «الحمویه الکبری» را نوشت و در این کتاب بر جسم بودن خداوند عزوجل تصریح کرد. انتشار پاسخ ابن تیمیه، غوغایی در منطقه به راه انداخت. پس از این جریان ابن تیمیه به واسطهی فتاوا و ارائهی تفسیرهای شاذ و نادرست از آیات قرآن و روایات، شهرت یافت. گروهی از فقهای شافعیه به مخالفت با ابن تیمیه برخاسته و تصمیم گرفتند وی را نزد جلالالدین حنفی قاضی وقت برده و محاکمه کنند، اما ابن تیمیه از حضور در محکمه سر باز زد. این گروه برای آگاهی مردم از عقاید نادرست ابن تیمیه، عقاید وی در مورد آیات و روایات صفات را در شهر منتشر کردند، اما امیر سیفالدین جاعان و قاضی امامالدین قزوینی و برادرش جلالالدین قزوینی به حمایت از ابن تیمیه پرداخته، عدهای از فقها را به دستور امیر کتک زدند و بقیه نیز از ترس امیر ساکت شدند.
وی همواره با اظهار نظر بر خلاف آرای مشهور و رایج بین مسلمانان، موجب تشویش اذهان و آشفتگی در عقاید و باورهای مردم میشد، تا اینکه در هشتم رجب سال 705هـ.ق. قضات شهر به همراه ابن تیمیه در قصر نایب السلطنه حاضر شدند و کتاب «العقیده الواسطیه» وی قرائت شد. پس از دو جلسه مناظره با کمالالدین ابن زمکلانی و اثبات انحراف فکری و عقیدتی ابن تیمیه، وی به مصر تبعید شد و شاگرد وی جمالالدین مذّی، صاحب «تهذیب الکمال فی أسماء الرجال» شلاق خورد.
پس از تبعید ابن تیمیه حنبلی، از طرف حکومت در دمشق اعلام شد: هر کس عقاید ابن تیمیه حنبلی را داشته باشد، به ویژه حنبلیها، خون و مالش مباح و هدر است.16
این اعلامیه توسط ابن شهاب محمود در مسجد جامع دمشق قرائت شد. به دنبال انتشار این اعلامیه، حنبلیها و افراد دیگری که در معرض اتهام بودند، از مذهب حنبلی اعلام برائت کردند و ادعای پیروی از مذهب و عقیدهی شافعی را نمودند.
گفتنی است ابن تیمیه حنبلی در سالهای 699، 700 و 702هـ.ق. مردم را به مقاومت علیه حملهی مغولان تشویق میکرد و در سالهای 699 و 704هـ.ق. علیه شیعیان کسروان لبنان فتوای جهاد داده و در لشکرکشی دولت ممالیک بر ضد آنان نیز شرکت فعال داشت.
سپس در سال 706هـ.ق. امیر سیفالدین سلار، نایب مصر، سه تن از قضات فرقهی شافعی، مالکی و حنبلی و نیز سه تن از فقها به نامهای باجی، جوزی و نمراوی را احضار کرد تا در مورد ابن تیمیه تصمیمگیری نمایند. همگی رأی به آزادی او دادند مشروط به اینکه دست از عقاید خود بردارد اما ابن تیمیه از حضور در مجلس و قبول شرایط سرباز زد و اعتنایی به این جلسه و برگزار کنندگان آن نکرد.
در شوال سال 707هـ.ق. صوفیه به سبب جسارتهای ابن تیمیه به ابن عربی، به دولت مصر شکایت کردند. داوری بر عهدهی قاضی شافعی واگذار گردید. مجلس محاکمهای تشکیل شد ولی مطلب خاصی علیه ابن تیمیه ثابت نشد. ابن تیمیه در آن مجلس گفت: استغاثه منحصر به خداوند است و از پیامبر نمیشود طلب یاری کرد ولی میشود به او توسل جست و طلب شفاعت کرد.17
قاضی بدرالدین ابن جماعه، احساس کرد که ابن تیمیه در قضیهی توسل ادب را نسبت به پیامبر گرامی اسلام رعایت نمیکند؛ لذا نامهای به قاضی شافعی نوشت تا او را به مقتضای شریعت، مجازات نماید. قاضی شافعی نیز گفت: من نسبت به ابن تیمیه همان سخنی را گفتم که به دیگر منحرفان میگویم. آنگاه دولت مصر ابن تیمیه را بین رفتن به دمشق، اسکندریه و زندان مخیر ساخت. ابن تیمیه زندان را برگزید و روانهی زندان شد.
ابن تیمیه حنبلی در سال 708هـ.ق. از زندان آزاد شد ولی فعالیت مجدد وی باعث شد که در آخر ماه صفر 709هـ.ق. به اسکندریهمصر تبعید شود ولی پس از هشت ماه به قاهره بازگردانده شد.
در اواخر سال 716هـ.ق. بین سلطان محمد خدابنده ایلخانی و حمیضه امیر مکه، مذاکراتی برای بهتر شدن اوضاع شیعیان مکه انجام گرفت. امیر مکه قول مساعد داده بود. ظاهراً در این دوران ابن تیمیه در واکنش به این رخداد، کتاب «منهاج السنه النبویه فی نقض کلام الشیعه القدریه» را در رد کتاب «منهاج الکرامه فی إثبات الإمامه» حسن بن یوسف بن مطهر معروف به علامه حلی نوشته و با این منجس خواندن علامه حلی، با افترا و تهمت به عقاید شیعیان تاخته و باعث به هم خوردن روابط ایلخانیان و امیر مکه شد.
در بیست و دوم رجب سال 720هـ.ق. ابن تیمیه به دارالسعاده احضار شد. قضات و مفتیان مذاهب اسلامی، او را به سبب فتاوای خلاف مذاهب اسلامی مذمت نموده و به زندان محکوم کردند تا اینکه پس از 5 ماه و 8 روز زندانی شدن در روز دوشنبه دهم محرم سال 721هـ.ق. از زندان آزاد شد و به دمشق بازگشت. در سال 726هـ.ق. ابن تیمیه حنبلی روز جمعه در مسجد اموی در حال سخنرانی، جملهی «إنَّ الله یُنزلُ إلی سماء الدّنیا کنزولی هذا» را گفته و با پایین آمدن از پلههای منبر، جسمانیت خدا را نشان داد. در این هنگام ابن زهراء یکی فقهای مالکی به ابن تیمیه اعتراض کرد که با هجوم شاگردان متعصب حنبلی ابن تیمیه مواجه شد و مورد ضرب و شتم شدید آنان قرار گرفت. سپس به دستور قاضی حنابله تعزیر و به زندان محکوم شد. این واقعه، خشم فقهای مالکی و شافعی را برانگیخت و از ابن تیمیه نزد ملک الأمراء سبفالدین تنکز شکایت کردند.
ابن تیمیه در همان سال به خاطر نوشتن کتاب «زیاره القبور و الإستنجاد بالمقبور» که در آن فتوا به حرمت زیارت و توسل و قتل زائرین قبور داده بود، محاکمه شد و به همراه چند تن از شاگردانش به زندان محکوم شدند. ولی پس از مدتی آزاد شدند، تا اینکه در پایان همین سال ابن تیمیه را به خاطر فتاوای نادرست از جمله معصیت دانستن زیارت قبر پیامبر مسألهی طلاق18، جهت محاکمه نزد قاضی القضاه مالکی بردند ولی ابن تیمیه با امتناع از پاسخ به پرسشهای قاضی، مدعی دشمنی قاضی با وی شد. قاضی القضاه مالکی دستور داد تا ابن تیمیه را در قلعهای حبس کنند. وقتی به قاضی خبر رسید که برخی نزد ابن تیمیه رفت و آمد میکنند، گفت: اگر به خاطر کفری که از وی ثابت شده، کشته نشود، باید نسبت به وی سختگیری شود و دستور انتقال وی به زندان انفرادی را صادر کرد. ابن تیمیه در اواخر عمر به خاطر نگارش کتاب فتنهانگیز، در زندان از قلم و دوات محروم گردید. سرانجام ابن تیمیه حنبلی شب دوشنبه 20 ذیالقعده سال 728هـ.ق. در قلعهی دمشق مُرد و او را در قبرستان صوفیان دمشق دفن کردند.19
شرح حال ابن قیم جوزی
مهمترین شاگرد ابن تیمیه، سرچشمه خباثتهای وهابیان و دشمن امیرالمؤمنین ابن جوزی شمسالدین محمد بن أبی بکر بن ایوب بن سعد بن حریز روز هفتم رجب سال 691 هـ.ق. در منطقه زرع در فاصله 96 کیلومتری دمشق به دنیا آمد. او به ابن قیم جوزیّه شهرت دارد. به این علت که پدر او سرپرست و قیّم مدرسه جوزیه بود. ابن قیم در اواخر قرن هفتم و نیمهی اول هشتم هجری در شام میزیست. قرن هفتم قرن هجوم ویرانگر لشکریان مغول به جهان اسلام بود. درست سی و پنج سال پیش از تولد ابن قیم، یعنی در سال 656 هـ.ق. بغداد به دست هلاکوخان سقوط کرد، «المستعصم بالله» آخرین خلیفهی عباسی کشته شد و بدین ترتیب سلسله عباسی خاتمه یافت. شاگرد و مدافع ابن تیمیه بیشک ابن قیم جوزی است که در همه اقوال و عقاید تابع و حامی بیچون و چرا او بود و نشر و بسط عقاید ابن تیمیه را در زمان حیات او و پس از مرگ برعهده داشت و به همین سبب او را تازیانه زدند و سوار بر شتر در شهر گرداندند و با ابن تیمیه در قلعه دمشق زندانی کردند. او از سال 1312م./ 712هـ.ق.تا سال مرگ ابن تیمیه ملازم او بود و با مخالفان او درافتاد. از این رو نام او همیشه با نام استادش قرین است.
او از محضر اساتید متعددی استفاده برد که در بین آنها افرادی مانند ذهبی. مزی و ابن تیمیه قرار دارند که مهمترین آنها ابن تیمیه است سرچشمه جریان وهابیت است. استادان ابن قیم معلمانی چون شهاب نابلسی، تقیالدین سلیمان، ابوبکر بن عبدالدائم عیسی مطعم، اسماعیل بن مکتوم، فاطمه بنت جوهر دانش آموخت، ادبیات را نزد ابوالفتح بعلی و مجدالدین تونسی و فقه و اصول را از صفیالدین هندی و ابن تیمیه و اسماعیل بن محمد حرانی فراگرفت.
ولی بیشترین تأثیر را در آرای فقهی و کلامی از ابن تیمیه پذیرفت، چنانکه در 21 سالگی هنگام بازگشت ابن تیمیه از مصر تا پایان عمر به مدت 16 سال شاگرد و ملازمش بود. و به دفاع از نظریات او میپرداخت. ابن جوزی را اصلیترین شاگرد ابن تیمیه ورئیس شاگردانش نامیدهاند. مهمترین شاگردان ابن قیم عبارتند از: عبدالرحمن بن رجب بغدادی، اسماعیل بن عمر بن کثیر (ابن کثیر مفسر)، محمدبن عبدالقادر محیالدین نابلسی و فرزندانش ابراهیم و شرفالدین عبدالله.
برای ابن قیم جوزیه، پیش از 98 اثر ذکر شده که از میان آنها میتوان موارد زیر را برشمرد.
1- الصواعق المرسله
2- زاد المعاد
3- مفتاح دار السعاده و منثور ولایه العلم و الإراده
4-مدارج الساکین
5- الکافیه الشافیه فی النحو
6- الکافیه الشافیه فی الانتصار للفرقه الناحیه
7- الکلام الطیب و العمل الصالح
8- الکلام علی مسأله السماع
9- هدایه الجباری فی أجوبه الیهود و أنصاری
10- المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف
11- اعلام الموقعین عن رب العالمین
12- الفروسیه
13- طریق الهجرتین و باب السعادتین
14- الطرق الحکمیه
15- ذم الهوی
16- اعانه اللهفان من مصاید الشیطان
17- بدائع الفوائد
18- الروح
فلسفی اندیشیدن در خصوص شرع و اصول دین یکی از سنتهای فکری روزگار ابن قیم بود که وی با آن درگیر شده و آن را یک سنت فکری غیر دینی تلقی کرده بود و برخوردی سطحی با فلسفه و فیلسوفانی چون فارابی، ابن سینا، محمد بن زکریای رازی و به ویژه خواجه نصیرالدین طوسی داشت. ابن قیم که با شبهات ابلیس از طریق نظرات شهرستانی آشنا شده بود میپنداشت که بسیاری از اندیشههای فلسفی و آراء مذاهب از شبهات مذکور برخواسته است گرچه ابن قیم از میان علمای یونان سقراط را موحد میدانست و او را آشنا به صفات خداوند و معتقد به معاد میشناساند و افلاطون را که به انکار عبادت بتها پرداخته و به حدوث عالم قائل بوده را تأیید میکند اما از آن جایی که عقلیات یونانی را رد میکند بیشتر نظر به ارسطو دارد، به نظر ابن قیم ارسطو عالم را قدیم دانسته و دیگر فلاسفه را فریفته است. او بیشتر فیلسوفانی را که به سخنان ارسطو اعتنا کرده و وی را معلم اول خوانده و منطقش را میزان استدلال عقلی دانستهاند از جملهی ملاحده میخواند. او سفر کردن برای زیارت قبر پیامبران را جایز نمیدانست و همچنین اجتماع در کنار قبور پیامبران و اولیای الهی را کاری مشرکانه خوانده و میگفت: این کار مقاصد متعددی دارد که عبارت است از: نماز خواندن به سمت قبر و طواف کردن در اطراف قبر و بوسیدن آن و کمک طلبیدن از آنها و درخواست روزی و عافیت و پرداخت شدن قرضها و برطرف شدن گرفتاریها است! اینها خواستههایی است که بت پرستان از بتهایشان طلب میکردند. او طی سفری که به قدس شریف داشت، بر بالای منبر مشغول موعظه مردم شد و گفت: من الآن به طرف وطن خود برمیگردم و به زیارت قبر حضرت ابراهیم نمیروم. همچنین در نابلس همین موضوع را مطرح کرد و گفت من به زیارت پیامبر نخواهم رفت.
ابن قیم همانند ابن تیمیه، به دشمنی و انکار فضایل امام علی میپرداخت و مدعی بود: حدیثهایی که رافضیها دربارهی علی بن ابیطالب جعل کردهاند آن قدر زیاد است که قابل شمارش نیست. سپس از قول ابو یعلی خلیلی نقل میکند که شیعیان در فضیلت علی بن ابی طالب و اهل بیت سیصد هزار حدیث جعل کردهاند.
ابن قیم، در کتاب جلاء الافهام، وقتی قضیه مباهله را نقل میکند: نام امام علی را حذف میکند، با اینکه اجماع علمی اسلام، از شیعه و سنی اتفاق دارند که یکی از کسانی که همراه حضرت رسول در قضیه مباهله بود، علی بود، همراه حسن و حسین و فاطمه.
شاگردش ابن رجب در موردوی میگوید: ابن قیم عابدی شبزنده دار بودن که نمازهایی به منتهای اطالت میخواند و شیفته ذکر خداوند شده و آن انس گرفته بود. محبت و انابه و استغفار و اظهار افتخار به درگاه خداوند را سرکشته دیدن در مقابلش و دوری گردیدن از موانع عبودیت وی، از چیزهایی بود که در قلب ابن قیم جای گرفته بود، هیچ کسی را همانند وی ندیدم و شگرف اندیش تر از او را هرگز شاهد ننمودم.
ابن قیم نیز مانند استادش مورد انتقاد و لعن علمای اهل سنت قرار گرفته است. ابن هجر هیثمی درباره او و استادش میگوید: «مبادا به چیزهایی که در کتابهای ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی و دیگرانی که پیرو هوای نفس خود هستند و خداوند آنها را گمراه ساخته و قلبشان را مهر زده و چشمشان را پوشانده، گوش کنی» سپس آنها را ملحدی مینامد که از دین خارج شدهاند.
ابن قیم جوزی از طرف شمسالدین مالکی محکوم به کفر و اعدام شده بود لکن ابن قیم به او میگوید قاضی حنبلی توبه و اسلامم را پذیرفته و مرا حقون الدم شمرده است. قاضی مالکی بعد از این اظهارات ابن قیم، او را شلاق زده و بر الاغ سوارش نموده و در خیابانها میگرداند. ابن قیم جوزی میگوید: اگر زنی شوهر نداشت و شهوات بر وی غلبه کرد بعضی از فقیهان ما گفتهاند میتواند از آلت مصنوعی استفاده نماید.20
برهمین منوال ابن حزم اندلسی مینویسد:
اما زنا: مالکیها (زن بیشوهری را) که حامله شده، حد میزنند؛ هرچند که شاید مجبور به این عمل شده باشد، و مرد همسردار را که با زن اجنبی از پشت نزدیکی کند سنگسار میکنند؛ همچنین اگر عمل قوم لوط را انجام دهد؛ چه همسردار باشد یا نباشد؛ اما اگر با حیوانات نزدیکی کند، حد نمیزنند همچنین زنی را که به سگ زنا میدهد حد نمیزنند و همه آنها را حلال کردن فرج برای امر باطل میدانند و نیز اگر زن عاقل، بالغ و مختاری به کودکی زنا دهد حد نمیزنند؛ اما اگر مردی با دختر خردسال که همسن این کودک باشد، حد میزنند. ابن تیمیه در یکی از دفعات مدت 5 ماه و 18 روز در زندان تا روز دوشنبه عاشورای 721 هـ.ق. فرمانی از سلطان مبنی بر آزادی ابن تیمیه از زندان رسید و او از زندان خارج شد. در روز دوشنبه ششم شعبان 726هـ.ق. بار دیگر ابن تیمیه را برادرش زینالدین عبدالرحمن در قلعه دمشق زندانی کرد.
سبب صدور فرمان سلطان این بوده که ابن قیم در شهر قدس در مسألهی شفاعت و توسل به انبیاء سخن گفت و به فتوای ابن تیمیه آن را جایز نشمرد و مجرد قصد قبر حضرت منکر را شد. مردم بیت المقدس از این فتوا ناراحت شدند و به قاضی القضاه دمشق نامه نوشتند و این خبر به سلطان رسید. او مسأله را به قاضی القضاه حنفی ارجاع داد. قاضی القضاه حنفی ابن تیمیه را سخت نکوهش کرد و این موجب شد که ملک ناصر فرمان دهد که او را به زندان بیندازند. این خبر را یکی از حاجیان نایب السلطنه به ابن تیمیه رسانید. میگویند: ابن تیمیه از شنیدن این خبر اظهار سرور کرد. او را سوار اسب به قلعه دمشق بردند و در آنجا اتاقی به او اختصاص دادند. برادرش زینالدین نیز برای خدمت به او بدانجا رفت.
روز چهارشنبه نیمه شعبان قاضی القضاه دستور داد جمعی از یاران ابن تیمیه را در زندان حاکم محبوس سازند و جمعی از آنان را نیز تعزیر نمایند و بر چارپایان سوار کنند، اما بعد از تعزیر آنان را آزاد ساختند. از این میان ابن قیم را به زندان انداختند و کتک زدند. ابن قیم سرانجام پس از شصت سال زندگی در دنیا، در شب سیزده رجب 751 هـ.ق. مرد، وی در دمشق در قبرستان باب الصغیر در کنار پدرش به خاک سپرده شد، قبرش تا امروزه معروف است و در سمت چپ قبرستان از جهت دخول از دروازه جدید قرار داد.21